اعتراضات ایران؛ همصدایی و نگرانی‌ها از تک‌صدایی

اعتراضات ایران؛ همصدایی و نگرانی‌ها از تک‌صدایی

اخبار ویژه اخبار ایران و جهان حقوق بشر در ایران

مجموعه «ناظران می‌گویند» بیانگر نظر نویسندگان آن است. بی‌بی‌سی فارسی می‌کوشد در این مجموعه، با انعکاس دیدگاه‌ها و افکار طیف‌های گوناگون، چشم‌انداز متنوع و متوازنی از موضوعات مختلف ارائه دهد. انتشار این آرا و نقطه‌نظرها، به معنای تایید بی‌بی‌سی نیست.

ناظران

چند ثانیه بعد از آغاز سال نو میلادی به وقت ایران، زمانی که برخی در حال جشن گرفتن سال نو میلادی بودند، عده‌ای عزادار اتفاقات تلخ ایران و عده‌ای شاید متحیر از سرکوب نظام سیاسی حاکم در این سرزمین، به ناگاه توییت شش چهره سیاسی-سلبریتی، فضای سیاسی ایران را تکان داد. در متن توییت آمده بود «با سازماندهی و همبستگی، سال ۲۰۲۳ سال پیروزی ملت ایران خواهد بود»؛ این جمله و عمل همزمان، برای بسیاری نوید «تشکیل یک ائتلاف» یا حداقل یک همگرایی احتمالی میان برخی چهره‌های سیاسی-شناخته شده را می‌داد. اما همین توییت همزمان اگرچه شوری در میان برخی از گروه‌های مردمی به وجود آورد اما در عین حال در میان برخی از جریان‌های سیاسی و بخش دیگری از مردم یک زنگ هشدار بود.

چرا پیام سال جدید ائتلاف نبود؟

در سال‌های اخیر مشارکت اجتماعی در ایران به واسطه از بین رفتن فرایند‌های دموکراتیک بازآرایی نیروهای اجتماعی، بسیار کاسته شده است. همین هم یکی از دلایلی بوده است که هم نیروهای سیاسی را پراکنده کرده و هم اشخاص را به جای جریان‌های سیاسی برجسته کرده است. اگرچه می‌توان دلایل و عوامل دیگری نیز برای تمرکز بر چهره‌ها به جای جریان‌ها یا چهره محور شدن سیاست در ایران برشمرد اما نتیجه این وضعیت آن شده است که امکان رصد برنامه‌های سیاسی کاسته شده. در نتیجه، افراد بر ایده‌های پیشی گرفته‌اند و در عین حال ابهام نسبت به آینده بیشتر شده است.

در دل چنین وضعیتی است که امروز برخی سلبریتی‌های و سیاست‌ورزان در کنار یکدیگر قرار گرفته و یک پرفورمنس سیاسی را اجرا کرده‌اند. آن‌هم در مجرایی که به نوعی بار بخشی مهمی از خبررسانی این «انقلاب» را برعهده داشت، یعنی توییتر.

این پرفرومانس سیاسی در ادبیات علوم سیاسی نام ائتلاف ندارد. به جز یک نفر در این جمع شش نفره، کسی وابسته به جریان سیاسی نیست، نه نوع نگاه این افراد به بسیاری از امور اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مشخص است و نه همچنین موضوعی که بر سر آن ائتلاف صورت گرفته است معین. یعنی نه پیش زمینه و نه چهارچوب ائتلاف پدیدار شده است. از این رو آنچه وجود دارد در قالب مفهوم ائتلاف که میان گروه‌های سیاسی با حدود و ثغور مشخص روی می‌دهد قابل اطلاق به این پرفورمنس سیاسی نیست.

آنچه روی داده است همصدایی است. اما با توجه به گفته‌ها و کردارهای قبلی‌ این همصدایان و همچنین با توجه به بازخوردی که در این مدت در شبکه‌های اجتماعی پدید آمده، می‌توان از احتمال ایجاد یک اتحاد مقطعی بر سر یک هدف مشترک میان مخالفان جمهوری اسلامی سخن گفت. اتحاد احتمالی‌ای که از هم‌اکنون منتقدین بسیاری دارد.

دشمن سیاسی مشترک

گاه برخی از منتقدان این همصدایی که بیشتر شفاهی یا توییتر سخنان خود را به زبان آورده‌اند، با کسانی که در این پرفورمنس مشترک کنار هم نشسته‌اند به مثابه دشمن رفتار کردند. اما در میان بحث‌هایی که بر سر ائتلاف در میان جریان‌های گوناگون در گرفته است، آنچه در این مقطع فراموش شده، به نظر می‌رسد دشمن سیاسی مشترک باشد. دشمن سیاسی‌ای که‌ در حدود ۴۴ سال حکمرانی خود، نه توزیع خیر که بیشتر مواقع شر را میان شهروندان خود آن هم نه به صورت عادلانه توزیع کرده است. مسئله تبعیض، امروز در بیشتر ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی احساس می‌شود نه فقط تبعیض که تحقیر جمعی یکی دیگر از مواردی است که این حکمرانی به شهروندان خود تحمیل کرده است. اما هر آنچه این دشمن سیاسی به واسطه ظلم، تبعیض، تحقیر و اعدام بر شهروندان ایرانی آورده است به ناگاه در دل دعواهای سیاسی رنگ باخته.

دشمن در منظومه فکری کارل اشمیت، حقوق‌دان و فیلسوف سیاسی آلمانی، یک مفهوم ویژه سیاسی است و ارتباطی به دشمنی شخصی ندارد. از این رو ایجاد تمایز میان دوست و دشمن در ساحت سیاسی در حوزه اگزیستانسیال و انضمامی معنادار است. شناسایی یک گروه به عنوان دشمن، وجود آن را به صورت رادیکال زیر سوال می‌برد. گروهی که در ساحت سیاست هدفی مشخص دارد احتمالا دشمنان متفاوتی دارد اما در جامعه مخالفان نظام سیاسی حاکم در ایران، مخالفان تنها یک دشمن سیاسی ندارند و همه جریان‌های ناهم‌سوی خود را به نوعی دشمن تلقی می‌کنند و با تذکر دادن تاریخ گذشته، در پی تشدید دشمنی هستند.

اعتراضات ایران

منبع تصویر،GETTY IMAGES

بخشی از صورت مسئله همصدایی به وجود آمده در میان این چهره‌ها را – که قطعا اختلافاتی نیز باهم دارند- می‌توان در قدرتی که دشمن سیاسی مشترک دارد و همچنین در ضعف نیروهای اپوزیسیون دید. این ضعف چندین ساله مخالفان خارج از ایران جمهوری اسلامی است که نتوانسته‌اند گفتمانی فراگیر و با دال‌های شبیه به وجود آورده یا به صورت بایسته‌ای بازتابی از خواسته‌های ایرانیان داخل کشور در جوامع بین المللی باشند (به جز دوره اخیر). اما آنچه در بین آن‌ها تا این لحظه مشهود است عدم گفتگو است. یکی از دلایل این عدم گفتگو را می‌توان در فقدان فرایند‌های دموکراتیک میان نیروهای خارج از ایران دید که به نوعی عدم شفافیت را نیز به همراه دارد.

مسئله دیگری که نظام سیاسی حاکم بر ایران در آن دمیده و اپوزیسیون نیز از آتشش گرم می‌شود، ایجاد سیاست‌هایی است که دشمن سیاسی را مدام از سطح سیاست به سطح فرد و مناسبات شخصی فرو می‌کاهد. یعنی عمل سیاسی مدت‌هاست که در سپهر سیاسی ایران اساسا ممکن نشده است و سیاست به مناسبات شخصی تقلیل داده می‌شود و نقد فکر یا جریان به نقد شخص بدل می‌شود. در این مختصات فردی شده، باز آنچه فراموش می‌شود دشمن سیاسی مشترک است.

افق‌های سیاسی ائتلاف‌ها، نگرانی از تک صدایی

اپوزیسیون به واسطه درگیری‌ها میان گروهی و شخصی،‌ به نوعی کنش‌ورزی جدی سیاسی را در این سال‌ها رها کرده و موقعیتی واکنشی را اتخاذ کرده بود. همصدایی ایجاد شده، اگرچه می‌تواند فرصتی باشد برای برون رفت از این وضعیت اما به خاطر سابقه تاریخی، با همان چالش‌ خصومت‌های شخصی روبرو است.

از سوی دیگر آنچه اسباب نقد این افراد همصدا را فراهم کرده، فقدان متنی است که چهارچوب این همگرایی را نشان ‌دهد. همین هم باعث شده است که بسیاری گرد هم آمدن آن‌ها را مبهم و به همین دلیل هم پوپولیستی بدانند.

سیاست و افق سیاسی جامعه ایران، تنها گره خورده به افرادی نیست که به واسطه یک توییت مشترک با یکدیگر همصدا شده‌اند. تکاپوهایی که این روزها با نگارش منشورها در حال انجام است امکان‌هایی را نیز برای پدیدار شدن ائتلاف‌های سیاسی دیگر فراهم آورده. اساسا تکثر موجود در این اعتراضات، به نظر می‌رسد خود رهنمون ایجاد اتحادهای متنوع‌تر در ساحت‌های گوناگون زندگی جمعی باشد.

در واقع تحقق این امر می‌تواند به گفته شانتال موفه، فیلسوف سیاسی، زنجیره همر‌ارزی‌ای ایجاد کند که هویت‌ها را بدون حذف تفاوت‌هایشان کنار هم بنشاند. چرا که در جامعه ایران کنار هویت‌های متکثری که وجود دارد، فراموش‌شدگان و ساکتان بسیاری نیز هستند که نیازمند نمایندگی شدن‌اند. گروه‌هایی مانند معلولان یا مهاجرانی که در ایران هستند باید که انعکاسی از خود را در فضای سیاسی ایران یا حداقل آینده ایران داشته باشند. این دغدغه و مسئله‌های بسیار دیگر تنها یک «ائتلاف» نمی‌تواند به دوش کشد.

معترضی در در تظاهرات حمایت از جنبش «زن، زندگی، آزادی» رُم ایتالیا پلاکاردی شاهزاده رضا پهلوی را در دست گرفته است

منبع تصویر،GETTY IMAGES

توضیح تصویر،معترضی در در تظاهرات حمایت از جنبش «زن، زندگی، آزادی» رُم ایتالیا پلاکاردی شاهزاده رضا پهلوی را در دست گرفته است

از شهریور ماه با آغاز اعتراضات در ایران، می‌توان گفت که به ويژه در صف معترضان نوعی از اسلام پرهیزی یا اسلام هراسی منتشر شده است. اگر چه مسامحتا می‌توان این وضع را لاجرم یک سیاست ایدئولوژیک ۴۴ ساله دانست، لیک بخشی از مردم معتقدند این ایدئولوژی بازتاب باورهای آن‌ها نیست اما سیاستی نیز در سوی دیگر نمی‌بینند که پذیرایشان بوده و بازتاب دهنده افکارشان باشد. از این رو آن‌ها نمایندگان خود را می‌خواهند. تاکید بر این گروه مهم اجتماعی بدان معنا نیست که ستم رفته بر معتقدین به باورهای دینی دیگر و یا آتئیست‌ها فراموش شود.

بازسازی حقوق سیاسی و اجتماعی زنان و ایجاد یک سیاست برابری خواهانه اگرچه رانه اصلی این اعتراضات بوده و نیاز مبرم هر برنامه سیاسی است اما در کنار آن، سیاست‌های آموزشی عادلانه امری است که نیاز به توجه جدی دارد. وضعیت بهداشت و درمان و تقریباً تمام ساحت‌های زندگی جمعی و زیستی ایرانیان دچار تنش است. هر ائتلافی می‌تواند بخشی از دردهای این حوزه‌ها را برجسته کند.

گروهی‌هایی که خواهان فدرالیسم هستند، یا برخی از چهره‌های کرد، بلوچ و ترک نیز با همصدایی اول ژانویه مشکل دارند. آن‌ها می‌گویند این همبستگی به ویژه که نمادی از سلطنت پهلوی در آن قرار دارد، نمودی آشکار از سلب مجدد حقوق انسانی و روا داشتن تبعیض علیه آن‌ها است. هر برنامه سیاسی، بدون در نظر گرفتن و بازتاب دادن خواست این گروه‌ها احتمالا راه به جایی نخواهد برد. این گروه‌ها وجود قانونی را می‌خواهند که دستکم در مورد اقوام/ملت‌ها خنثی باشند و نطفه‌های تبعیض را از بین ببرد.

توزیع عادلانه ثروت، سیاست‌های اقتصادی حمایتگر بخش مهم دیگری است که نیاز به برجسته شدن در هر متن سیاسی (مانیفست) دارد. البته در شرایطی که آینده ایرانیان بیش از هر زمانی نیازمند سیاست‌های عدالت محوری است که ادبیات مارکسیستی آن را پرورش داده و در باب آن متون بسیاری پدید آورده است، گروه‌های چپ در ایران با شبح البته واقعی یک راست افراطی درگیر شده‌اند. بخشی از آن‌ها به جنگ با هم‌صدایی‌ای برخواسته‌اند که هنوز حدود و ثغور آن معلوم نیست. برخی از این نیروها، باور دارند که سرانجام این گردهم‌آیی، تقسیم منافع کشور بین برخی گرو‌های متمول، بدون در نظر گرفتن معلمان، کشاورزان و کارگران است. دغدغه‌هایی که شاید بتواند گرو‌های چپ را نیز برای منعکس کردن خواست بخشی از جامعه به کنشگران جدی‌تر فضای سیاسی بدل بکند.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها