انتخاب افراد موثر موسیقی ایران در سالی که در بیشتر ماههایش کنسرت برگزار نشد و جریان رسمی انتشار آلبوم و ترانه متوقف شده بود، کار سادهای به نظر نمیرسد. اما جنبش اعتراضی ایرانیان در سال ۱۴۰۱ تغییری مهم در موسیقی ایران رقم زد و چهرههایی را در معرض دید قرار داد که یا به شکل ناگهانی ظهور کردند و ستاره شدند و تا فتح مهمترین جایزه موسیقی دنیا پیش رفتند، یا با وجود قدمت و شهرت، به دلیل جنس دیگری از فعالیت مورد توجه قرار گرفتند.
از این لحاظ، موسیقی ایران در قیاس با سینما و تئاتر، چیزی را تجربه کرد که حتی میتوان به آن لقب «تحول» داد و به شکل بیسابقهای عبور از جریان رسمی و تحت نظارت حکومت را وارد مرحلهای جدید کرد. اگر تا پیش از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، رپ اعتراضی متعلق به گروه سنی یا طبقهای محدود بود، بعد از کشته شدن مهسا امینی بود که میلیونها ایرانی با خوانندگان عصیانگر و معترض این سبک بیشتر آشنا شدند و حکومت از همه ابزار ممکن برای سرکوب آنها استفاده کرد.
از سوی دیگر مشخص شد جوانان مخالف حکومت در دانشکدههای موسیقی حاضرند این خطر را به جان بخرند و ترانههایی به معنای واقعی «انقلابی» را از طریق شبکههای اجتماعی به گوش مردم برسانند. از سوی دیگر هنرمندان موسیقی مقیم خارج از ایران با بهرهگیری از امتیاز آزادی توانستند نقش پررنگی در کنار هنرمندان سایر رشتهها بازی کنند و حتی در تجمعهای اعتراضی شهرهای مختلف دنیا از دیگران سبقت بگیرند.
در سالی که موسیقی داخل ایران از صحنه کنسرتها و استودیوهای داخلی به اتاقها و سالنهای دانشگاهها، زیرزمین خانهها و خیابانهای پر ازدحام رفت و موسیقی خارج از ایران بیش از همیشه روی نتهای اعتراضی تنظیم شد، ۱۰ چهره مهم این عرصه را مرور میکنیم:
۱- شروین حاجیپور؛ از عصر جدید تا گرمی
در همان نخستین روزهای آغاز اعتراضهای سراسری، کاربران توییتر فارسی به شکل خودجوش مجموعه توییتهایی با فصل مشترک «برای …» منتشر کردند که طیف متنوعی از خواستهها، حسرتها و آرزوهایشان را بازتاب میداد. آنها در این توییتها مینوشتند که «برای» چه چیزی معترض هستند و چه خواستههایی دارند. تعدادی از این توییتها چند روز بعد در روز پنجم مهر تبدیل به ترانهای ماندگار شد که خوانندهای جوان با همان عنوان «برای» آن را منتشر کرد.
با گذشت بیش از هفت ماه از انتشار این ترانه، همچنان درباره ابعاد اجتماعی و هنری این اثر مکالمه در جریان است؛ ترانهای که حتی راجر واترز از بنیانگذاران گروه پینک فلوید از آن تقدیر کرد و نخستین جایزه آهنگ برای تغییر اجتماعی را در تاریخ جوایز معتبر گرمی به دست آورد.
شروین حاجیپور که متولد بابلسر است و هنگام انتشار «برای» ۲۵ سال داشت، در خانه خود با کمترین امکانات اثری خلق کرد که الهامبخش دیگران شد و موسیقی را به یکی از مهمترین رسانههای اعتراض ۱۴۰۱ ایران تبدیل کرد. آنچه درباره ظهور ناگهانی او قابل توجه است، سابقه حضور در برنامه «عصر جدید» تلویزیون جمهوری اسلامی است. او یکی از شرکت کنندگان فصل اول این مسابقه استعدادیابی حکومتی بود که پخش آن از سال ۱۳۹۷ بعد از آغاز مدیریت علی فروغی – از تندروترین مدیران جدید تلویزیون – بر شبکه سه سیمای جمهوری اسلامی آغاز شد.
این خواننده جوان دو روز بعد از انتشار ترانه «برای» بازداشت شد. در حالی که این ترانه فقط در صفحه اینستاگرام شروین حاجیپور، با وجود فیلتر شدن این شبکه اجتماعی بیش از ۴۰ میلیون بار دیده شده بود. برخورد سریع دستگاه امنیتی با او را میتوان نوعی انتقام از استعدادی تلقی کرد که با رسانه فراگیر انحصاری حکومت به شهرت رسیده بود، اما در موقعیتی کاملا معکوس به دلیل واکنش سریع به فراگیرترین اعتراضهای مردمی ضدحکومتی، تبدیل به ستاره شد.
در نیمه دوم سال ۱۴۰۱ نام و صدای شروین حاجیپور در بسیاری از تجمعات و برنامههای ضد جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران دیده و شنیده شد. بعد از بردن جایزه در مراسم گرمی که در غیاب او و توسط بانوی اول آمریکا اعلام شد، واکنش ایرانیها در شبکههای اجتماعی خیرهکننده بود.
۲- دانشجویان گمنام موسیقی؛ به نام زن، به نام زندگی
اگر شروین حاجیپور به سرعت با برخورد نیروهای امنیتی مواجه شد و دیگر نتوانست اثری درباره اعتراضها منتشر کند، در عوض صدای موسیقی اعتراضی در دانشگاههای هنری ایران بارها از سد سانسور گذشت و از مانع بزرگ سرکوب در امان ماند. طی چند ماه، چندین اثر اعتراضی در قالب همخوانی دانشجویان گمنام منتشر شد که شعارها و خواستههای معترضان را بازتاب میداد و در عین حال، نامها و چهرههایشان مشخص نبود.
یکی از نخستین قطعهها «سرود آزادی» بود که بر اساس ملودی سرود مشهور «خلق متحد» اثر سرخیو اورتگا آهنگساز شیلیایی در دهه ۱۹۷۰ ساخته شد. این اثری است که بر اساس شعارهای خیابانی معترضان چپگرا در شیلی، توسط ویکتور خارا و گروه کیلاپایون در سال ۱۹۷۳ برای نخستین بار اجرا شد. چند ماه بعد دولت چپگرای سالوادور آلنده سقوط کرد، اما «خلق متحد» باقی ماند و در جهان چرخید. حتی پیش از انقلاب ۵۷ در ایران با تغییر شعر و به عنوان اثری با محتوای سوسیالیستی، یکی از آثار مهم انقلابی ایران شد.
در پاییز ۱۴۰۱، مطلع ترانه انقلابی سال ۵۷ که «برپاخیز! از جا کن بنای کاخ دشمن» بود به «برپاخیز! برای زن، زندگی، آزادی» تبدیل شد و ویدیوی همخوانی دانشجویانی که چهرههایشان مشخص نبود بارها در شبکههای اجتماعی همخوان شد.
دیگر ترانه مشهوری که دانشجویان منتشر کردند، «سوگند» بود؛ بر اساس ترانهای به همین نام که بعد از انتخابات جنجالی سال ۸۸ در حمایت از جنبش سبز ساخته شده بود. اما اینبار متن ترانه با توجه به تحولات این سالها تغییر کرده بود و بازتاب جالب توجهی بود از سیر تغییر جامعه ایران.
ترانه سال ۸۸ چنین آغاز میشود: «این نامه را برایت از پشت میلههای سرد/ با رنگ سبز جان نوشتم تا روید خندهها ز درد». اما دانشجویان در سال ۱۴۰۱ آن را چنین آغاز کردند: «این نامه را برایت از خاک کوچههای سرد/ با خون سرخ خود نوشتم تا روید خندهها ز درد».
یا در قسمتی دیگر بیت «جسم و جان بیپناهم آماج تیر کافران/ آرام و سربلندم و می بالم بر انتخابمان» که اشارهای به انتخابات ۸۸ بود، در ترانه ۱۴۰۱ به «جسم و جان بیپناهم آماج تیر ظالمان/ مغرور و سربلندم و میبالم بر انقلابمان» تبدیل شده بود.
«سوگند» را دانشجویان موسیقی دانشگاه فرهنگ و هنر منتشر کردند و در ویدیوی اصلی، همخوانان در حالی که پا بر زمین میکوبیدند، با همراهی صدای یک گیتار ترانه را اجرا کردند. ویدیوهای بسیاری با همین متن طی ماههای اخیر ساخته و منتشر شد.
ترانه مشهور «بلا چاو» هم با تغییر متن به فارسی در چند نسخه طی نیمه دوم ۱۴۰۱ در شبکههای اجتماعی منتشر شد که اغلب این نسخههای جدید را خوانندگان زن حرفهای یا آماتور اجرا کرده بودند و حتی ویدیوهایی پخش شد که نشان میداد دختران جوان در خیابانهای شهرهای مختلف ایران ملودی «بلا چاو» را با متنهای جدید برای رهگذران میخواندند.
۳- توماج صالحی؛ عصیان و اعتراض
بیش از ۱۵۰ روز از دستگیری این رپر معترض میگذرد و شاید مهمترین چهره موسیقی ایران باشد که با برخورد سخت امنیتی مواجه شد. او البته حتی پیش از آغاز اعتراضهای سراسری در پایان شهریور، با پرداختن به موضوعهایی مانند تبعیض، فقر، فساد اقتصادی و سرکوبهای امنیتی منتقد سرسخت جمهوری اسلامی بود.
او اولین بار روز ۲۱ شهریور و پیش از انتشار خبر جان باختن مهسا امینی بازداشت شد؛ به دلیل انتشار دو آهنگ «زندگی نرمال» و «سوراخ موش بخر».
توماج ساکن اصفهان است و در خانوادهای با سابقه مبارزه سیاسی پرورش یافته و پدرش هشت سال را در زندانهای جمهوری اسلامی گذرانده. شاید به همین دلیل بعد از آزادی با وثیقه و با بالا گرفتن اعتراضها در شهرهای مختلف ایران، نه تنها با انتشار مواضعش علیه حکومت و در حمایت از معترضان خبرساز شد، بلکه با انتشار ویدیوهایی نشان میداد که در تجمعهای اعتراضی شرکت میکند.
او بعد از چند ماه زندگی مخفیانه، روز هشتم آبان بازداشت شد. رسانههای نزدیک به جمهوری اسلامی نوشتند که او هنگام «فرار» از ایران دستگیر شده است، اما خانوادهاش این خبر را تکذیب کردند و گفتند او چند ساعت قبل از بازداشت، در روستایی در استان چهار محال و بختیاری متوجه رفت و آمدهای مشکوک در اطراف خانهاش شده و پیغام گذاشته بود که احتمالا بازداشت میشود و هنگام بازداشت هم مجروح شده بود.
فعالیتهای او چنان خشم دستگاه امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی را برانگیخته بود که دادستانی اصفهان ابتدا اتهام او را «فعالیت تبلیغی علیه نظام، همکاری با دولتهای متخاصم و تشکیل گروه غیرقانونی به قصد برهم زدن امنیت کشور» ذکر کرد اما در آذر ماه ۱۴۰۱ اتهام او «افساد فیالارض» اعلام شد و منابع نزدیک به خانوادهاش خبر دادند به شدت تحت شکنجه قرار گرفته است.
بازداشت او انعکاس وسیعی در شبکههای اجتماعی یافت و چهرههای سرشناسی مانند علی کریمی با اعلام این که «جان» او در خطر است، خواستار آزادی او شدند. حتی بعد از اعلام «عفو عمومی» منسوب به رهبر جمهوری اسلامی، توماج صالحی در حبس باقی ماند و وضعیت او با آغاز سال جدید نامشخص است.
۴- کیهان کلهر؛ سرزنش «ضحاک»
در سالی که گذشت، او صاحبنامترین چهره موسیقی ایران بود که به جمع مخالفان حکومت پیوست. کیهان کلهر که با گروهش سابقه به دست آوردن جایزه گرمی داشت و با اساتید موسیقی ایرانی و خارجی سابقه همکاری و انتشار آثار مشترک دارد، در نخستین روزهای اعتراضها با انتشار متنی در توییتر از هنرمندان عرصه موسیقی خواست که با ادامه کار در کنار مردم ایران بایستند.
در روزهای بعد و در پی گسترده شدن دامنه اعتراض در نقاط مختلف ایران، او که برای اجرای کنسرتهای مختلف خارج از ایران حضور داشت، یکی از فعالترین هنرمندان موسیقی بود که در شبکههای اجتماعی در حمایت از معترضان و چهرههای شاخص موضعگیری میکرد. حمایت از وریا غفوری و توماح صالحی بعد از بازداشت و تبریک به شروین حاجیپور بعد از به دست آوردن جایزه گرمی، بخشی از مواضع او بود.
اواخر آبان ماه، ویدیوی کنسرتی با نوازندگی او منتشر شد که نشان میداد او پیراهنی به تن دارد که روی آن هشتگ «زن زندگی آزادی» به زبان انگلیسی درج شده بود. پیش از آن و در مهر ماه، او در کنسرت دیگری با این شعار که شرکت کنندگان سر میدادند، همراهی میکرد.
اما صریحترین واکنش آقای کلهر در دوران اعتراضها به بعد از اعدام محمدمهدی کرمی و محمد حسینی برمیگشت که با نوشتن متن «دل پرشهوت و جان قدرتطلبت سیر نیامد از خون؟ ای ضحاك ای جلاد، ای عبوس کینهتوز» در اینستاگرامش به این اتفاق واکنش نشان داد.
در اسفند ماه بیبیسی فارسی فاش کرد که نام او از مهر ماه و هفتههای اول بعد از اعتراضهای سراسری در فهرستی آمده بود که سازمان ثبت اسناد ایران، چهرههای سرشناس هنری ایران را «ممنوعالمعامله» اعلام کرده بود؛ در کنار اصغر فرهادی، ترانه علیدوستی، مهدی یراحی و دیگران.
۵- مهدی یراحی؛ سرودهای خبرساز
این خواننده پاپ در کنار توماج صالحی، دیگر چهره سرشناس موسیقی بود که در نیمه دوم سال ۱۴۰۱ از داخل ایران با معترضان همراهی کرد و بهای آن را با ممنوعالخروج و ممنوعالمعامله شدن پرداخت. او از سال ۱۳۹۷ به دلیل همراهی با کارگران معترض خوزستان ممنوعیت فعالیت را تجربه کرده بود که در سال ۹۸ هم به دلیل تقدیم کردن یکی از آهنگهایش به کشته شدگان اعتراضهای آبان همان سال تکرار شد. ولی این فشارها از مواضع انتقادی او نسبت به حکومت ایران نکاست.
مهدی یراحی چند روز بعد از کشته شدن مهسا امینی در ۲۹ شهریور قطعه «قفس بس» با ترانهای از شهیار قنبری را منتشر کرد و سپس اواخر مهرماه ۱۴۰۱ و کمتر از یک ماه بعد از آغاز اعتراضهای سراسری، با انتشار قطعهای به نام «سرود زن» با ترانهای از مونا برزویی خبرساز شد. او در کانال رسمیاش در یوتیوب این سرود را به «زنان و مردان ستم ستيز ایران» تقدیم کرد. این سرود بر اساس ویدیوهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی، در تجمعات دانشجویی مخالفان حکومت بازخوانی میشد و خیلی سریع به یکی از محبوبترین ترانههای اعتراضهای سراسری سال ۱۴۰۱ تبدیل شد.
این خواننده یک ماه بعد در روز پایانی آبان قطعه دیگری به نام «سرود زندگی» منتشر کرد که مانند سرود قبلی در ستایش از شعار «زن زندگی آزادی» بود.
او که در توییتر و اینستاگرام هم بسیار فعال است، همچنان در قامت یکی از مخالفان سرسخت جمهوری اسلامی فعالیت میکند و وقتی فاش شد نامش در فهرست «ممنوعالمعامله»های سازمان ثبت اسناد قرار گرفته است، در واکنش نوشت: «راضیام از جرم خودم.»
۶- داریوش اقبالی؛ با خشم ما چه میکنی؟
یکی از سرشناسترین چهرههای موسیقی انتقادی در دوران قبل و بعد از انقلاب ۵۷ که طی چهل و چهار سال عمر جمهوری اسلامی از نمادهای هنری مخالفت با آن بوده، در جریان جنبش «زن زندگی آزادی» هم نقش فعالی داشت. داریوش اقبالی دو روز بعد از جان باختن مهسا امینی، در کنسرتش در شهر ونکوور کانادا خواستار «همبستگی» مردم ایران شد و مرگ «مظلومانه» مهسا امینی را ناشی از نبود همبستگی دانست.
مجموعه کنسرتهای او در مهر ماه در آلمان و در حالی که اعتراضهای داخل ایران گسترده شده بود، به محلی برای همراهی ایرانیان مقیم خارج از کشور با معترضان داخل ایران تبدیل شد. این وضعیت تا جایی پیش رفت که در شهر لندن، در میانه کنسرت و در حالی که سال محل اجرای داریوش سرشار بود از شعارها علیه جمهوری اسلامی، ناگهان برگزارکنندگان از او خواستند که اجرا را متوقف کند و اندکی بعد، سالن را تخلیه کردند. برگزارکنندگان گفتند که پلیس به آنها اطلاع داده که سالن به بمبگذاری تهدید شده و به همین دلیل کنسرت را متوقف کردهاند.
آقای اقبالی در جریان اعتراضها، ترانه محبوب «دوباره میسازمت وطن» را به مهسا امینی تقدیم کرد. و در این مدت یکی از چهرههای ثابت همراه با معترضان بود که در تجمعهای مختلف ایرانیان خارج از کشور حضور مییافت و سخنرانی میکرد.
او در ابتدای آبان با انتشار قطعه «چه میکنی؟» یکی دیگر از آثار مهم ترانههای اعتراضی سال ۱۴۰۱ را به نام خود ثبت کرد. در اسفند ۱۴۰۱ نیز تکآهنگهای دیگری را با نام «برخیز» با ترانه اردلان سرفراز و «ناروزگار» با ترانه یغما گلرویی منتشر کرد. او یکی از فعالترین خوانندگان ایرانی بود که نسبت به تحولات داخل ایران با خلق آثار هنری و حضور در تجمعات ضد حکومتی موضع گرفت.
به جز داریوش اقبالی، خوانندگان همنسل او مانند ابی، فرامرز اصلانی و گوگوش هم در نیمه دوم سال حضور پررنگی در تجمعهای اعتراضی ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف داشتند.
۷- سامان یاسین و رپرهای معترض؛ متهمان به محاربه
رپر کرمانشاهی ساکن تهران که یکی از چهرههای شاخص روزهای اولیه اعتراضات در ایران بود، روز دهم مهر در خانهاش بازداشت شد و طی حدود شش ماه از مهمترین افرادی بود که نهادهای حقوق بشری درباره سرنوشت او ابراز نگرانی میکردند.
کمتر از یک ماه بعد از دستگیری، جلسه رسیدگی به اتهامات او در دادگاه انقلاب با حضور قاضی ابوالقاسم صلواتی برگزار و مشخص شد که اتهام او محاربه است.
در ادامه تحولات، شبکه حقوق بشر کردستان از صدور حکم اعدام برای این خواننده خبر داد و وکیل تعیینی او هم اعلام کرد که به او اجازه دسترسی به پرونده داده نشده است.
بعد از اعدام محسن شکاری، نگرانی از اجرای حکم سامان یاسین هم بیشتر شد تا این که اوایل دی ماه خبرگزاری کوردپا به نقل از یک منبع آگاه نوشت که دیوان عالی کشور حکم اعدام او را به دلیل «نقص تحقیقات» نقض کرده است.
سامان یاسین تنها خواننده رپی نبود که با برخورد امنیتی مواجه شد. رسانهها به شکل پراکنده از بازداشت خوانندگان زیرزمینی دیگر در شهرهای مختلف خبر دادند؛ از جمله حامد فرد روز ۵ آبان خبر داد عماد قویدل رپر ساکن شهر رشت هم بازداشت شده و حساب توییتر «۱۵۰۰ تصویر» گزارش داد که بهراد علیکناری، خواننده رپ اهوازی که در جریان اعتراضها در کرج بازداشت شده، از سوی دادگاهی در استان البرز متهم به «افساد فیالارض» شده و جانش در خطر است.
۸- همایون شجریان؛ تفنگت را زمین بگذار
خواننده مشهور ایرانی از همان نخستین روزهای جنبش اعتراضی سال ۱۴۰۱ درگیر تبعات آن شد. او ۳۰ شهریور در واکنش به خبر جان باختن مهسا امینی با انتشار پستی در اینستاگرام به کشته شدن او در بازداشت گشت ارشاد اعتراض کرد.
چند روز بعد هم در متنی با هشتگ «تفنگت را زمین بگذار» درباره سرکوب اعتراضها توسط حکومت ایران نوشت: «نکشید این مردم را.»
همایون شجریان در ادامه تحولات، در جریان کنسرتش در استرالیا از اعتراضهای مردم حمایت کرد و در همین کنسرت حضار شعار «مرگ بر خامنهای» سر دادند. به همین دلیل وقتی به ایران بازگشت، در فرودگاه گذرنامهاش ضبط و ممنوعالخروج شد.
روز ۲۶ مهر اعلام کرد هرچند محدودیت سفرش به خارج از ایران لغو شده است، اما مجموعه کنسرتهای خود در اروپا را به دلیل «احوال ناخوش این روزها» لغو کرده و به این شکل اعتراض خود به شرایط کشور را نشان داد.
۹- شاهین نجفی؛ شاح
خواننده، آهنگساز و فعال سیاسی خبرساز یک دهه اخیر که سالهاست خارج از ایران مخالفت با جمهوری اسلامی را ادامه میدهد و به دلیل تغییر مواضع سیاسیاش مورد انتقاد عدهای بوده، در جریان اعتراضهای سراسری بعد از کشته شدن مهسا امینی یکی از چهرههای خبرساز تجمعات خارج از ایران بود.
او که زمانی خود را در دسته چپ رادیکال و «آنارشیست» معرفی میکرد، در جریان اعتراضهای سال ۱۴۰۱ به عنوان یک چهره راستگرای طرفدار سلطنت پهلوی و منتقد چپگرایان ایرانی، ظاهر شد. نجفی در قالب سخنرانی در تجمعی که در واشنگتن دیسی با حضور رضا پهلوی، مسیح علینژاد و چندین هنرمند تبعیدی برگزار شد، ۲۲ بهمن را «روز عزای ملی ایران» خواند و در تجمع دیگری در لس آنجلس گفت ایران اکنون در «میانه انقلاب» است.
اما مواضع انتقادی او فقط شامل حکومت امروز ایران نبود و او علیه گروهی از مخالفان و منتقدان سرشناس جمهوری اسلامی نیز موضعگیری کرد؛ از جمله اعتراضش به شیرین عبادی در یک ویدیو. در ویدیوی دیگری که در شبکههای اجتماعی منتشر شد، از کسانی که اصطلاح «جنبش پاک زن زندگی آزادی» را به کار میبرند انتقاد کرد و گفت با شنیدنش یاد «فاطمه زهرا» میافتد.
به جز فعالیت سیاسی، آقای نجفی در آخرین روزهای اسفند ۱۴۰۱ با انتشار ویدیو کلیپ ترانه جدیدش با عنوان «شاح» سعی کرد مواضع سیاسی خود را در قالب هنری ارائه کند. این ترانه که واکنشهای فراوانی در شبکههای اجتماعی برانگیخت، به نظر میرسد همراهی کامل او با رضا پهلوی و مفهوم «سلطنت» را به عنوان آینده پیشنهادی این خواننده مطرح کرده و در آن علاوه بر کارگزاران جمهوری اسلامی و «آقازادهها»، فعالان سیاسی چپگرا و جمهوریخواه را نیز با نیش و کنایههای شدیداللحن مورد انتقاد قرار داده است.
۱۰- بهزاد عبدی؛ تهدید به استعفا
آهنگسازی که برای سرپرستی ارکستر و ساخت موسیقی فیلمهای ایرانی شهرت دارد، در شهریور ۱۴۰۱ از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان دبیر چهل و یکمین جشنواره موسیقی فجر انتخاب شد. چند روز بعد، با آغاز اعتراضها روند برگزاری این جشنواره به اغما رفت و در حالی که بیشتر توجهها به سمت تحریم جشنوارههای فیلم و تئاتر فجر بود، جشنواره موسیقی فجر وضعیتی نامشخص داشت.
این ابهام ادامه داشت تا این که در بهمن ماه و در حالی که کمتر از ۲۰ روز به برگزاری جشنواره موسیقی فجر باقی مانده بود، بهزاد عبدی با انتشار ویدیویی از حرفهای علیاکبر رائفیپور در انتقاد از موسیقیدانان و زندگی شخصی آنها اعلام کرد اگر او از هنرمندان موسیقی «عذرخواهی» نکند، استعفای خود از «مسئولیت» را اعلام خواهد کرد. آقای رائفیپور هم با انتشار ویدیوی دیگری به شکل تلویحی بابت اظهار نظر قدیمی خود عذرخواهی کرد و به این ترتیب بهزاد عبدی به مسئولیت ادامه داد.
او روز اول اسفند تایید کرد که تعداد زیادی از هنرمندان عرصه موسیقی در جشنواره شرکت نکردهاند و افزود که بخش موسیقی خیابانی به دلیل «شرایط خاص کشور» و بر خلاف اعلام قبلی اضافه نشد و تجربه برگزاری جشنواره در سال ۱۴۰۱ را «سخت» توصیف کرد.