موسیقی اعتراض‌های ایران؛ اثر منتخب آیدا شاه قاسمی: «به مادرم بگویید دیگر دختر ندارد»

موسیقی اعتراض‌های ایران؛ اثر منتخب آیدا شاه قاسمی: «به مادرم بگویید دیگر دختر ندارد»

نقض حقوق بشر چندرسانه ای
گلنار شهیار، عکس از علی زمانی

منبع تصویر،ALI ZAMANI

توضیح تصویر،گلنار شهیار، عکس از علی زمانی

از ن‍ظر آیدا شاه قاسمی، آهنگساز و خواننده ایرانی، در میان صدها آهنگ و سرودی که در یک سال اخیر در همراهی با جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» خلق شد، «به مادرم بگویید دیگر دختر ندارد»، کاری از گلنار شهیار از باقی شاخص‌تر است.

این موزیسین درباره این اثر می‌گوید: «این قطعه سدّ چشمانم را هر بار می‌شکند و چاره‌ای ندارم به جز اشک ریختن. تصویری برایم می‌سازد از دختری که به جنگ رفته و می‌داند راه بازگشتی نیست. همزمان سرشار است از امید و ناچاری… دو قطب این جنبش.»

سازنده این قطعه، گلنار شهیار، ترانه‌سرا و آهنگساز ایرانی است. او که از چهره‌های پرکار موسیقی معاصر ایران در اروپا به شمار می‌آید، در پروژه‌های گوناگونی مشارکت دارد که از آن میان می‌توان به «گبه» و «تریو گلنار و ماهان» اشاره کرد. اولین آلبوم شخصی خانم شهیار با نام «قطره اشک» در سال ۲۰۲۳ نامزد بهترین آلبوم اول سال در «جوایز جاز آلمان» شد.

خانم شاه قاسمی درباره گلنار شهیار می‌گوید: «آنچه همیشه در صدا و اجرای گلنار شهیار برای من تاثیرگذار بوده همین ارائه قدرت همراه با ظرافت است که در این قطعه و با در نظر گرفتن آنچه بر دختران ایرانی گذشته است تاثیری چندبرابر پیدا می‌کند. بیان آنچه تصور می‌شود… مثل تصور اینکه ما درختی خشکیده باشیم و آنها ریشه به تیشه‌اش بزنند… یا اینکه جای خون سرخ در رگ‌های‌مان ترس جاری باشد… در کنار آنچه در ادامه قطعه بیان می‌شود باز در القای همین دوگانگی امید و ناچاری بسیار موفق است.»

نام این آهنگ به یکی از شعارهای برآمده از اعتراض‌های اخیر ایران اشاره دارد. شعاری که چندین‌بار در دانشگاه‌های مختلف کشور تکرار شد. در متن ترانه اثر هم، بجز این شعار، به چند شعار دیگر برآمده از اعتراض‌ها اشاره شده است.

خانم شاه قاسمی در این زمینه می‌گوید: «بازگشتن به جمله «به مادرم بگویید دیگر دختر ندارد» به عنوان چیزی شکل ترجیع بند، هم سویه شعار بودن جمله را می‌رساند، هم مفهوم کار را یکپارچه می‌کند، و هم یادآور این نکته است که این جنبش از دل دخترانش و به خصوص یک دختر دمید. ژینا امینی. انگار اوست که می‌گوید. انگار گلنار از زبان او بیان می‌کند. بیان این جمله ما را ناچار به فکر مادری می‌اندازد که باید با این خبر مواجه شود. و این تلخ است و اشک جاری می‌کند. اما گلنار یادآوری می‌کند که کاری هست و هدفی. باید ادامه دهیم. ناچار و امیدوار.»

«حق بوسه را پس بگیر!»

آیدا شاه‌قاسمی

منبع تصویر،ALI ZAMANI

توضیح تصویر،آیدا شاه‌قاسمی، عکس از علی زمانی

آیدا شاه قاسمی، آهنگساز، ترانه‌سرا، خواننده و روان‌شناس ایرانی، زاده ۱۳۶۵ در تهران است. او که در حال حاضر در شهر مینیاپولیس آمریکا زندگی می‌کند، در دانشگاه مینه‌سوتا، روان‌شناسی و مردم‌شناسی خوانده و پایان‌‌نامه‌ای درباره محدودیت آواز زنان در ایران نوشته است. خانم شاه قاسمی دوره کارشناسی ارشد را در دانشگاه نیویورک و در رشته هنر و سیاست گذرانده، و برای مدتی در همان دانشگاه دوره «کنشگری هنری در ایران» را که خود تدوین کرده بود، تدریس کرده است.

آلبوم‌های «نسیمی میان گوش‌های اسب»، «سرو ابرکوه» و «چشم‌انداز رویداد» در کارنامه هنری ایدا شاه قاسمی به چشم می‌خورد. از میان آثار محبوب او، که در حال حاضر به کار روان‌درمانی نیز مشغول است، می‌توان به «لیلی و ماه»، «همه‌چیز تقصیر باد است» و «فریب» اشاره کرد.

خانم شاه قاسمی درباره نقش موسیقی در ارتباط با تحولات اجتماعی، به بی‌بی‌سی فارسی می‌گوید: «آنچه در دل جامعه‌ای می‌تپد، همیشه در هنر زمانه‌اش حس می‌شود. در جوامع متفاوت و در طول تاریخ مکتوب می‌بینیم که هنر، چه از نوع بصری چه سمعی، در پیش‌برد برنامه‌ها، القای احساسات، هدفمند کردن، و حتی به نتیجه رساندن کنش‌ها نقشی کلیدی بازی کرده است.»

او در زمینه همراهی چشمگیر موسیقیدان‌های ایرانی با اعتراض‌های اخیر، این‌گونه ادامه می‌هد: «ایران و جنبش زنان نیز بیانگر اهمیت هنر، به خصوص موسیقی، در همراهی با یک ملت است. زبان که قاصر باشد، موسیقی بیانگری شفاف می‌شود که شاید نه تنها با زیبایی، درد، و وضوح بیان می‌کند، بلکه همبستگی و یکپارچگی ایجاد می‌کند، و این قدم مهمی برای هر کنش اجتماعی است.»

از آیدا شاه قاسمی می‌خواهم نظرش را درباره مقاومت مدنی زنان موسیقی ایران در برابر قوانین ناعادلانه و تبعیض‌آمیز حکومت بگوید. او که حدود دو دهه پیش از ایران مهاجرت کرده، پیش از بیان تجربیات شخصی، می‌گوید باور دارد که «نظر دادن در رابطه با محدودیت‌ در صحنه موسیقی ایران بهتر است از جانب کسانی باشد که آن را به شکل روزانه و واقعی لمس کرده باشند.»

و این چنین ادامه می‌دهد: «روند‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در ایران به شکل روزانه نه تنها تغییر می‌کنند، بلکه اثرشان بر زندگی افراد هم لحظه به لحظه متغیر است. تنها کسانی که آن را هر روز تجربه می‌کنند می‌توانند بیانگر تبعیض واقعی باشند. بخش عمده فعالیت من خارج از ایران و با افراد غیرایرانی بوده. محدودیت‌هایی که پیش پای من بوده‌اند با چالش‌های یک زن موزیسین در ایران متفاوت‌اند و نظر دادن از خارج از میدان برای جامعه حساسی همچون جامعه ما گاهی بیشتر ضربه زننده است تا کمک کننده.»

آیده شاه قاسمی

منبع تصویر،ALI ZAMANI

توضیح تصویر،عکس از علی زمانی

خانم شاه قاسمی سپس به تجربیات شخصی خودش در این زمنیه می‌پردازد: «تجربیات کم من با جامعه هنری ایران بیش از هر چیز محدود می‌شود به یک حقیقت و آن این است که حضور من از بنیاد انکار شده است. موسیقی برای من راهی برای ابراز است. ابزاری است که برای من قابل دسترس بوده تا در مرحله اول با خودم آشنا شوم و بعد از سال‌ها کنکاش در مرحله‌ای دیگر آنچه درونم می‌گذرد را با دیگران قسمت کنم. آنچه من را تشویق به قسمت کردن تجربه کرد نه زن بودنم بود، نه ارائه تکنیک بی‌نظیر در موسیقی. انسان بودن، درد کشیدن، از دست دادن، به دست آوردن، امیدوار بودن، غصه خوردن… و نگاه منتقدانه به خویش، چیزهایی بوده‌اند که مرا به صحبتی ورای کنج عزلت خودم وا داشته‌اند.»

او که پایان‌نامه دوره کارشناسی‌اش را در زمینه محدودیت آواز زنان در ایران نوشته است، در ادامه می‌گوید: «این که زن بودن من، یا ساز من که صدای من است، باب میل عده‌ای نیست اساسا برای من بحث بی‌بنیه‌ای است، که چه بخواهیم چه نه در فرهنگ و اعتقادات برخی افراد کشورمان تنیده شده. تحقیق و تفکر بیشتر در قوانین اسلام در این زمینه، چه درباره صدای زنان و چه درباره‌ حجاب، گمراه کننده‌تر می‌شود، چون کنکاش برای شفاف کردن چیزی در دل داستان‌های تاریخی است.»

و سپس به نگاه حکومت ایران به زنان موسیقیدان ایرانی می‌پردازد: «من به عنوان یک زن موزیسین در ایران وجود ندارم چون ایران حکومتی دارد که نمی‌خواهد حضور داشته باشم. اگر هم بگوید حضور دارم تنها آنگونه که او می‌خواهد و با خط و نشان‌های خودش می‌توانم باشم. این یعنی مشکلی ورای زن بودن من یا موزیسین بودن من… این یعنی مشکل با تفکر فردی و اعتیاد حکومت به مهار جامعه.»

آیدا شاه قاسمی حرف‌هایش را اینگونه به پایان می‌رساند: «من می‌خواهم باشم، همینگونه که هستم، نه آنطور که باب میل آنهاست. امروز، هنوز آن‌روز نیست.»

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها