حتی از دست یک چشم در اعتراضها هم موجب نشد تا محمد حسنزاده از اعتراض دست بکشد. او حدود یکماه بعد از دست داشتن چشمهایش، همچنان در حال اعتراض مسالمتآمیز بود که هدف گلوله ماموران قرار گرفت و این بار جانش را هم از دست داد.
محمد در آخرین استوری اینستاگرامش نوشته بود: «شاید امروز، روز آخر زندگیم باشه، برای خوشبختی ملت»
شغل محمد حسنزاده خرید و فروش ماشین بود و در جریان اعتراضهای بوکان کشته شد.
او از جمله کشتهشدگان است که هدف تبلیغات رسانههای وابسته به حکومت قرار گرفت و گزارشهای بسیاری درباره او منتشر شد.
رسانههایی مانند مشرق نیوز و خبرگزاری فارس مدعی شدند که او در یک نزاع خیابانی کشته شده است. خیلی زود ویدئویی از «اعتراف» کسی که قاتل محمد حسنزاده معرفی شده بود، توسط این رسانهها منتشر شد.
اما خانواده محمد حسنزاده میگویند که به دلیل شرکت در تظاهرات علیه حکومت، توسط ماموران کشته شده است.
یکی از نزدیکان خانواده حسنزاده که امکان افشای نامش نیست، میگوید: «محمد در همه اعتراضها شرکت میکرد. به دوستاش میگفت ما یه مرگ به خدا بدهکاریم. چه بهتر که در راه وطن باشه. وقتی بهش میگفتن تو یک چشمت رو از دست دادی میگفت حتی اگه چشم دیگهم رو هم از دست دادم، دست منو بگیرین و به اعتراضها ببرین. آرزوش آزادی وطن و مردم بود و همیشه میگفت دوست دارم نمیرم تا یه روز بوکان رو آزاد ببینم.»
محمد در روز ۲۴ آبان ماه در بوکان کشته شد.
این منبع مطلع درباره آن روز میگوید: «محمد ساعت ۵ عصر با گلوله جنگی ماموران امنیتی کشته شد. ساعت ۹ شب به پدر محمد زنگ زدن و گفتن به بیمارستان شهید قلیپور بره. اول گفتن گلوله ساچمهای خورده. وقتی خانواده به بیمارستان رسیدن، محمد چند ساعتی بود که فوت کرده بود. خانواده در سردخانه پیکرش رو دیدن. مامورا به پدرش گفتن که به خونه برن و بیمارستان رو شلوغ نکنن. دوستان محمد مخصوصا شهریار محمدی جنازه رو از بیمارستان بردن تا نذارن حکومت پیکرش رو بدزده. »
پیکر محمد را به خانهای بردند که قرار بود از یک هفته دیگر، خانه او و همسرش شود. از این لحظات، کسی منتشر شد که در شبکههای اجتماعی خشم بسیاری از معترضان را برانگیخت. در این عکس، پیکر محمد دیده میشود که در منزلش قرار گرفته و دوستش شهریار محمدی بالای سر اوست.

منبع تصویر،SOCIAL MEDIA
بزرگترین نگرانی خانوادههای کشتهشدگان در آن روزها این بود که پیکر عزیزانشان توسط ماموران ربوده شود و او را بدون حضور اعضای خانواده به شکل مخفیانه دفن کنند.
در نهایت به دلیل وحشت از ماموران، خانواده او تصمیم گرفتند که در ساعت چهار صبح او را دفن کنند. با این حال این موضوع موجب نشد تا روز بعد هزاران نفر از مردم بوکان برای اعتراض به کشته شدن محمد به خیابان نیایند.
از اینجا تبلیغات حکومت درباره شکل کشته شدن او آغاز شد.
منبع نزدیک به خانواده میگوید: «حکومت قتل محمد حسنزاده و شهریار محمدی رو گردن نگرفت. قتل هیچکدوم از کشتهها رو گردن نمیگیرن. شهریار دو روز بعد از محمد کشته شد اما حکومت همون روز کشته شدن محمد گفت که قاتل هر دو پیدا شدن. شهریار اون روز زنده بود. فشارهای ماموران امنیتی به خانواده محمد برای اینکه بگن حکومت اونو نکشته، هنوزم ادامه داره.»
محمد حسنزاده یکماه قبل از کشته شدن، بدلیل اصابت ساچمه یکی از چشمانش را در اعتراضها از دست داده بود:
«سه ساچمه به چشم چپش خورده بود. سه بار در تبریز و تهران عملش کردن ولی چشم چپش نابینا شد. خانواده میترسید که اونو تعقیب و بخاطر شرکت در اعتراضها دستگیرش کنن. حتی ازش خواستن استوری اینستاگرامش رو که عکسی از چشم آسیبدیدهاش گذاشته بود پاک کنه. ولی محمد بعد از اون هم در همه اعتراضها شرکت میکرد.»
رابطه نزدیک محمد حسنزاده با خانوادهاش موجب شده کشته شدن او درد و رنج زیادی به خانواده تحمیل کند:
« رابطه محمد با خانوادهاش بسیار نزدیک بود. عاشق خانوادهش بود مخصوصا خواهر کوچیکش. با همه خوب بود. مردم بوکان همه درباره خوبی محمد حرف میزنن. پدر و مادر محمد بعد از کشته شدنش وضعیت روحی مناسبی ندارند. »