شیخ علی تهرانی، شوهر خواهر رهبر جمهوری اسلامی ایران، در ۹۶ سالگی در تهران درگذشت.
در میان خویشاوندان مسئولان جمهوری اسلامی ایران که مخالف نظام بودند، کسانی بودند که پس از سالها توانستند به ایران برگردند و با محکومیت سنگینی هم روبهرو نشوند.
یکی از مشهورترین آنها علی مرادخانی ارنگه معروف به شیخ علی تهرانی است. او شاگرد آیتالله خمینی و شوهر خواهر آقای خامنهای بود. شیخ علی تهرانی از روحانیان مبارز پیش از انقلاب بود که بارها زندانی و تبعید شد.
پس از انقلاب عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و از مقامات قضایی بود، اما اختلاف او با محمد حسینی بهشتی، اکبر هاشمی رفسنجانی و علی خامنهای در آستانه نخستین انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۵۸ بالا گرفت و نهایتا به مخالفت او با جمهوری اسلامی انجامید.
محمود مرادخانی، فرزند شیخ علی تهرانی نقش پدرش را در ارتقای جایگاه آیتالله خامنهای در انقلاب ایران بسیار مهم میداند. به گفته او حتی اجازه سهم امام گرفتن آیتالله علی خامنهای را نیز پدرش از آیتالله خمینی برای او گرفـته بود.
ظاهرا محل اختلاف شیخ علی تهرانی با این سه نفر بر سر کاندیداهای مورد نظرشان برای ریاست جمهوری بود. آقای تهرانی از بنیصدر حمایت میکرد و اعضای حزب جمهوری اسلامی از جلال الدین فارسی. او از نخستین کسانی بود که ایرانیالاصل نبودن آقای فارسی را مطرح و پیگیری کرد که نهایتا به کنار گذاشته شدن او از انتخابات ریاست جمهوری انجامید و این کمک بزرگی به پیروزی آقای بنیصدر در انتخابات کرد.
شیخ علی تهرانی میگفت از میان آقایان بهشتی، رفسنجانی و خامنهای، دست کم دو نفر با امیر انتظام همکاری داشتند. موضوع دستگیری و محکومیت عباس امیر انتظام، سخنگوی دولت موقت نیز موضوع دیگری بود که به اختلاف میان و او سران حزب جمهوری اسلامی انجامید.
آقای تهرانی معتقد بود که عدهای از سران حزب جمهوری اسلامی با آقای امیر انتظام در ارتباط بودند و خواهان این بود که امیرانتظام محاکمه علنی شود.
علی تهرانی یک روز پس از انتصاب آقای خامنهای به امامت جمعه تهران در ۲۵ دی ۵۸ در نامهای تند به آیتالله خمینی نوشت: “با فردی که امام جمعه تهران کردهاید (آقای خامنه ای)، برای دوستان، جاه طلبی او روشن است، نه معلومات در خور ذکری دارد و نه سابقۀ تقوایی مستحکم و با وجود علما و فضلای بسیاری در تهران که مسلم از این کار ناراحت میشوند، صلاح است تجدید نظر نمایند و با افراد بینظر مشورت نمایید نه با افراد جاه طلب و دست اندرکار.”
در واکنش آقای خامنهای در مصاحبه با روزنامه کیهان گفت: “در این زمینه من خودم را بزرگتر از آن میدانم که به این اتهامات واهی پاسخی بگویم و اصولاً دلیلی نمیبینم که به این گونه حرفها پاسخ بگویم. اما حالا که شما اصرار می کنید باید در پاسخ عرض کنم که علی تهرانی متأسفانه دستخوش توطئه شده است، زیرا ایشان یک فرد ساده لوح است که افرادی با نقشه های حساب شده توطئهای را طرح کردند و از ایشان به عنوان جزئی از عناصر اجرایی این توطئه استفاده کردند.”
با این حال چند سال پس از انقلاب، مخالفتهای شیخ علی تهرانی رو به افزایش گذاشت. نهایتا در سال ۱۳۶۳ به عراق گریخت و در آنجا تقاضای پناهندگی سیاسی کرد. یک سال بعد، بدری خامنهای، همسر او و خواهر آیتالله خامنهای به همراه فرزندانشان به او در بغداد پیوست.
اکبر هاشمی رفسنجانی در روزنوشت ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۴ نوشته است: “آقای خامنهای با ناراحتی، خبر فرار خواهرشان را با پنج فرزندش، از کشور دادند. از ترکیه اطلاع رسیده است که او اکنون در ترکیه است ولی میخواهد به عراق برود..”
علی تهرانی در رادیوی فارسی بغداد به تبلیغ علیه جمهوری اسلامی و مشخصا استاد سابق خود میپرداخت.
مخالفتهای او با جمهوری اسلامی ایران و مشخصا خود آقای خامنهای تا سالها پس از رهبری او ادامه داشت و در سال ۱۳۷۳ که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، مرجعیت آیتالله خامنهای را تایید کرد، به شدت به آن حمله کرد.
یک سال بعد او و همسرش خود را در پاسگاه مرزی تسلیم نیروهای ایرانی کردند. هر کدام از اتهامات او از جمله “محاربه” و “همکاری با دشمن هنگام جنگ” میتوانست حکم اعدام را برای او در پی داشته باشد، اما او با تخفیف به ۲۰ سال حبس خارج از محل سکونتش محکوم شد.
با این حال، شیخ علی تهرانی بیشتر این سالها را خارج از حبس بود و نهایتا در 96 سالگی در تهران درگذشت.