جان‌باختگان اعتراض‌های ایران؛ آزاد حسین‌پوری به مادرش گفت «می‌رم که برات آزادی بیارم»

جان‌باختگان اعتراض‌های ایران؛ آزاد حسین‌پوری به مادرش گفت «می‌رم که برات آزادی بیارم»

نقض حقوق بشر اخبار ایران و جهان
آزاد حسین‌پوری

آزاد حسین‌پوری، دانشجوی سال اول رشته پزشکی بود. وقتی برای اعتراض خیابانی جنبش مهسا، فراخوان منتشر شد، او به مادرش ‌گفت: «می‌رم که برات آزادی بیارم.» اما در آبان ۱۴۰۱ قبل از این‌که به این آرزویش برسد، به ضرب گلوله ماموران در خیابان کشته شد.

آزاد نه فقط در صف اول اعتراض‌های گسترده مهاباد در آبان ۱۴۰۱ بود، بلکه حتی بعد از کشته شدن نیز، مراسم خاکسپاری‌اش به یکی از بزرگترین اعتراض‌های مهاباد تبدیل شد؛ کسی که خانواده‌اش حتی در برابر وعده خانه و پول هم حاضر نشدند پیکرش را به ماموران امنیتی بدهند.

آزاد بعد از سال‌ها کار کردن در مطب دندانپزشکی و یادگرفتن این حرفه به شکل تجربی، به تازگی در کنکور رشته پزشکی قبول شده بود و یکسالی بود که به دنبال رویای دیرینه‌اش، در رشته پزشکی تحصیل می‌کرد.

او ۳۲ سال داشت. عاشق شنا و ماهیگیری بود. طبیعت را دوست داشت. و به گفته نزدیکانش، آرام و مهربان بود.

یکی از نزدیکان خانواده حسین‌پوری که به دلایل امنیتی امکان افشای نامش نیست، به بی‌بی‌سی فارسی گفت که او به شدت در اعتراض‌های جنبش مهسا فعال بود و «زن، زندگی، آزادی از دهانش نمی‌افتاد».

آزاد حسین‌پوری

این منبع مطلع می‌گوید: «آرزوش، وطنی آزاد و به دور از تبعیض بود. روزی نبود که امید به آزادی نداشته باشه. از ته دل به زن، زندگی، آزادی اعتقاد داشت. موقع فراخوانها پاشنه کفشش رو بالا می‌داد و چفیه به گردنش می‌انداخت و به مادرش می‌گفت می‌رم برات آزادی رو به ارمغان بیارم.»

او می‌گوید: «از شهید شدن نمی‌ترسید. همیشه در صف اول اعتراض‌ها بود. با دست‌های مشت شده فریاد می‌زد. زن زندگی آزادی از دهنش نمی‌افتاد. با دانش پزشکی که داشت هر شب زخمی‌ها رو مداوا می‌کرد و به همه امید می‌داد.»

به گفته این منبع، آزاد در جریان اعتراض‌ها، گاهی حتی شب‌ها به خانه نمی‌آمد. تا این‌که شب ۲۷ آبان ماه از راه رسید و آزاد بار دیگر برای شرکت در اعتراض‌های مسالمت‌آمیز از خانه خارج شد:

«شب تاریکی بود. چراغ‌های خیابان‌ها خاموش بود. صدای تیراندازی شدید می‌آمد. آزاد طبق معمول هر شب رفت و سرودهای انقلابی از بلندگوی مسجد پخش کرد. سرود که تموم شد جمعیت زیادی توی خیابون بودند. آزاد رفت سنگر اول جا گرفت. مردم رو به مبارزه با یگان ویژه دعوت کرد. از فاصله نزدیک به پهلوش شلیک کردند. همونجا با زانو به زمین میفته. معترض‌هایی که کنارش بودند، شنیدند که گفت بابا دلم … و با صورت به زمین افتاد. در دم کشته شد.»

آزاد حسین‌پوری

بعد از کشته‌شدن آزاد، دوستانش تلاش کردند تا نگذارند پیکرش به دست ماموران بیافتد. به گفته منبع مطلع، آن‌ها کوچه به کوچه و گاهی از طریق پشت‌بام‌های خانه‌ها، پیکر او را به خانواده‌اش رساندند.

این منبع می‌گوید: «شب تا صبح دورش یخ چیدن و نگهش داشتن تا به دست بسیجی‌ها نیافته.»ماموران حکومت که موفق نشده بودند پیکر او را به دست بیاورند، خیلی سریع مانند دیگر کشته‌شدگان، فشار بر خانواده را آغاز کردند. چنان‌که منبع نزدیک به خانواده می‌گوید، آن‌ها همان شب کشته شدن آزاد به خانه پدری‌اش هجوم بردند:

«بیشتر از ۱۰۰ نفر مامور ریخته بودند خانه پدرش که بهش فشار بیارن که پیکر آزاد رو تحویل بده. پدرش تحت هیچ شرایطی زیر بار نرفت. حتی به پدرش پیشنهاد پول و خونه دادن. خواهر و برادرهای آزاد مامورها رو از خونه بیرون کردند.»

تشییع پیکر آزاد حسین‌پوری به تظاهراتی بزرگ در مهاباد تبدیل شد

منبع تصویر،BBC

توضیح تصویر،تشییع پیکر آزاد حسین‌پوری به تظاهراتی بزرگ در مهاباد تبدیل شد

به رغم همه فشارها و تهدیدها، خانواده آزاد حسین پوری در مهاباد فراخوان دادند و اعلام کردند که در ساعت ۱۰ صبح روز بعد، پیکر او را به خاک خواهند سپرد.

وقتی زمان مراسم خاکسپاری آزاد فرارسید، دهها هزار نفر در تشییع جنازه شرکت کردند و تظاهراتی بزرگ علیه جمهوری اسلامی شکل گرفت؛ تظاهراتی که با سرکوب خشونت‌بار ماموران حکومت روبه‌رو شد و در جریانش، سه نفر دیگر کشته شدند.

مزار آزاد حسین‌پوری

تصاویر بسیاری از این روز منتشر شد؛ تصاویری که در آن مردم معترض در حال شعار دادن دیده می‌شوند. در یکی از ویدئوها، معترضان شعار می‌دهند: «کردستان، کردستان، گورستان فاشیستان».

آزاد بر روی دستان هزاران تن از همشهری‌هایش به سوی مزاری که برای پیکرش آماده شده بود، تشییع شد؛ در حالی که حاضرین در تشییع جنازه شعار می‌دادند: «مرگ بر خامنه‌ای» و «شهید نمی‌میره».

به گفته منبع نزدیک به خانواده، حکومت برای فشار بیشتر به خانواده و جلوگیری از مراسم تشییع پیکر آزاد، حاضر نبود که برای او گواهی فوت صادر کند و «حتی شناسنامه‌اش را باطل نکردند».

کشته شدن آزاد، ضربه سنگینی برای پدر و مادرش بود
توضیح تصویر،کشته شدن آزاد، ضربه سنگینی برای پدر و مادرش بود

معترضان مهابادی، در مراسم چهلم آزاد حسین‌پوری نیز حضور قابل توجهی داشتند؛ چهلمی که با دو تن دیگر از کشته شدگان به نام‌های محمد احمدی و کمال احمدپور همزمان شده بود.

کشته شدن آزاد، ضربه سنگینی به پدر و مادر او وارد کرد؛ زوج کهن‌سالی که امیدوار بودند در سال‌های پیش‌رو، فارغ‌التحصیلی پسرشان را به عنوان یک پزشک جشن بگیرند:

«وضعیت پدر و مادر آزاد بعد از شهید شدنش خیلی عوض شده. افسرده شدند. خونه‌شون سرد و بی‌روح شده. همه آشناها از این وضعیت ناراحتند.»

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها