اعتراضات ایران و «قتل حکومتی»؛ «تیراندازی به چشم از یک متری»

اعتراضات ایران و «قتل حکومتی»؛ «تیراندازی به چشم از یک متری»

نقض حقوق بشر اخبار ایران و جهان

«چند دقیقه بعد دوباره رفتم بالا دیدم که هیچ کس روی پشت بام نیست جز شوهرمن که کف زمین پشت بام افتاده. دستم را روی سینه‌اش گذاشتم، صدایش کردم، جواب نداد. بدنش گرم بود، گفتم شکر خدا زنده است که یک دفعه دیدم پشت سرش پر از خون است. تازه صورتش را دیدم. به چشم او شلیک شده بود.»

این روایت مریم جعفری، همسر محمد جامه بزرگ است که به هنگام قتل در اتاق خانه خودش حبس شده بود و پس از رفتن ماموران به بالای جسد همسر خود می‌رود.

محمد جامه بزرگ، زاده ۱۳۴۲ تویسرکان همدان بود و در ملارد کرج یک مغازه فرش فروشی داشت. او در شب سوم مهرماه توسط نیروهای امنیتی-سپاه و بسیج- در دوران اعتراضات زن، زندگی، آزادی در منزل شخصی‌اش به قتل رسید.

یکی از بستگان خانواده جامه بزرگ در گفت‌و‌گو با بی‌بی‌سی درباره اتفاقات روز واقعه گفت: «روز چهارشنبه ۳۱ شهریور، پس از آنکه تظاهرکنندگان با حمله نیروهای امنیتی روبرو شدند، تعدادی از آن‌ها به خانه آقای جامه بزرگ پناه می‌آورند. ماموران هم به دنبال آنها وارد حیاط خانه می‌شوند اما با مقاومت آقای جامه بزرگ روبرو می‌شوند و او نمی‌گذارد که ماموران آن‌ها را با خود ببرند. همین امر خشم و کینه ماموران سپاهی و بسیجی محله را شعله‌ور می‌کند و در پی انتقام جویی از او برمی‌آیند.»

مسعود پسر آقای جامه بزرگ ماجرای آن روز عصر را برای وبسایت روزنامه شرق چنین روایت می‌کند: «با آمدن بابا با بیل، بعضی از ماموران که آمده بودند داخل خانه، رفتند بیرون. من فورا در را بستم و قفل در را هم انداختم. ماموران شروع کردند به شکستن شیشه در و انداختن گاز اشک‌آور داخل خانه. ما می‌خواستیم برویم داخل اما بابا نمی‌آمد و می‌گفت این کارها غیرقانونی است، حق ندارند این کارها را بکنند.»

محمد جامه بزرگ فکر می‌کند ماجرا خاتمه یافته است و حتی تهدید شفاهی فردای آن روز را که یک مامور موتوری می‌گوید: «باید او یا یکی از پسرانش برای بازجویی به پایگاه محل بروند» را بی‌جواب می‌گذارد.آقای جامه بزرگ نمی دانسته که شب گذشته دیوار کنار در منزلش برای «پناه دادن به معترضان» علامت گذاری شده بوده است.

اعتراضات

منبع تصویر،ALBUNKHANEVADEGHI

توضیح تصویر،ماموران شب اول این علامت را کنار در خانه می‌گذارند

حمله شبانه ماموران از روی دیوار

مسعود شب قتل ‌پدرش را چنین روایت می‌کند: «ساعت ۳ نیمه شب دوم مهر در خانه را زدند. من از آیفون تصویری دیدم که یک نفر با ماسک طبی جلو در است. حدس زدم که مامور باشد. به بابا گفتم. بابا گفت شما بخوابید، کاری با ما ندارند. من و میثم، برادرم اما نگران بازداشت خودمان بودیم به همین دلیل از روی پشت بام رفتیم داخل خانه همسایه.»

آنها از دیوار به داخل حیاط همسایه می‌پرند و برای همین یکی از پاهای میثم می‌شکند و مدتی هم در گچ بوده است. پس از آنکه پسرها به منزل همسایه می‌روند، مادر و پدر تنها در خانه می‌مانند.

ادامه ماجرا را مریم جعفری، همسر محمد جامه بزرگ چنین روایت می‌کند: «پس از آنکه همسرم، در را روی ماموران باز نکرد، یک نفر از ماموران از بالای دیوار به داخل حیاط پرید و در را برای ۵ نفر دیگر باز کرد و وارد حیاط شدند. من در اتاق خواب بودم که یک مرتبه وارد خانه و اتاق شدند. پرسیدم چرا وارد خانه شدید؟ شما چه کسانی هستید که گفتند ماموریم و آمده‌ایم به دنبال محمد جامه‌بزرگ.»

به گفته خانم جعفری آنها پس از آنکه آقای جامه بزرگ را پیدا نمی‌کنند، قصد خروج از خانه را داشتند که ناگهان ماموری سایه‌ای را در بالای خانه می‌بیند و آنها به پشت بام می‌روند.

اعتراضات

منبع تصویر،ALBUMEKHANEVADEGHI

توضیح تصویر،در بالای این پشت بام بود که آقای جامه بزرگ توسط نیروهای سپاهی به قتل رسید

«اگر با تیم دوم تماس بگیریم او را خواهند کشت»

پس از آن که ماموران به پشت بام می‌روند با مقاومت محمد جامه بزرگ برای دستگیر شدن روبرو می‌شوند. آقای جامه بزرگ گفته بوده است اگر هزار نفر هم باشید بدون حکم نمی توانید مرا ببرید. سرگروه اول به او و همسرش می‌گوید «اگر با تیم دوم تماس بگیریم او را خواهند کشت.»

با ادامه مقاومت آقای جامه بزرگ، تیم اول، تیم دوم را به منزل فرا می‌خواند. به گفته خانم جعفری آنها «قد و قامت بلندتری» داشتند و پس از آنکه او را در طبقه بالای خانه حبس می‌کنند به پشت بام می‌روند.

مریم جعفری ادامه ماجرا را چنین تعریف می‌کند: «صدای کوبیده شدن چیزی روی زمین شنیده شد و بعد صدای شلیک شنیدم».

وقتی او اعتراض می کند که چه اتفاقی افتاده «مامور گفت اتفاقی رخ نداده ولی کمی حالش بد است. به سرعت رفتم پایین و یک لیوان آب برداشتم تا برای محمد ببرم. او مریض‌احوال بود. همان مامور اما اجازه نداد من بروم بالا. لیوان را از من گرفت و گفت برو پایین.»

پیام درفشان، وکیل خانواده جامه بزرگ می‌گوید: «با بررسی‌های کارشناس اسلحه که نظریه او در قرار نهایی هم مورد استناد بازپرس قرار گرفته، مشخص شده که تیر از فاصله نزدیک، یک متر و به شکل مستقیم و از جلو، به سمت چشم او گلوله ساچمه‌ای شلیک شده و در مغزش پخش شده است.»

او در ادامه گفته است: «کارشناس اسلحه این نوع از شلیک را به قصد کشت اعلام کرده به همین دلیل هم متهم اصلی به قتل عمد متهم شده است.»

آشنای خانوادگی آقای جامه بزرگ به بی بی سی فارسی می‌گوید: «همه این اتفاقات را همسایه‌ها می‌دیدند و تعدادی از قاتلان را هم شناسایی می‌کنند و همین امر باعث می‌شود که ماموران نتوانند ماجرا را لاپوشانی کنند.»

به گفته او«از فردای همان روز تلاش برای لاپوشانی این قتل آغاز می‌شود. ابتدا سعی می‌کنند با تهدید خانواده و بخصوص فرزندان، آن‌ها را بترسانند تا از پی گیری ماجرا منصرف شوند و سازمان‌های نظامی دخیلی مسئله را خودشان به طریقی سرهم آورند.»

این آشنای خانوادگی با اشاره به غافلگیری ماموران در برابر اتفاقات بعدی می‌گوید: «عوامل بسیج و سپاه منطقه ملارد از اعلام این قضیه به روسای بالادستی، خودداری کرده بودند و قصد داشتند قضیه را خودشان به نحوی جمع و جور کنند. اما پس از پوشش خبری رسانه‌ها و پیگیری خانواده و پایداری بازپرس، درعمل انجام شده قرار گرفتند.»

پس از آن است که به گفته پیام درفشان، بازپرس شعبه اول دادسرای نظامی غرب تهران «برای ۱۲ نفر از ۱۴ متهم پرونده که در فرایند ورود به عنف به منزل مقتول مشارکت داشته‌اند، به دستگیری و تفهیم اتهام» حکم داده است.

به گفته آشنای خانوادگی جامه بزرگ « دونفر که احتمالا دخالت مستقیم در قتل داشتند علیرغم پیگیری بازپرس بازداشت نشده اند.»

وحید جامه برزگ، برادر مقتول هم در پستی اینستاگرامی به مناسبت چهلم مرگ او نوشته بود: « قاتلان به دلیل وجود شاهدان نتوانستند بگویند کار ما نبوده. در بازسازی صحنه جرم به ارتکاب جرم اقرار کردند و هیچ دفاعی نداشتند و فقط گفتند به ما گفته شده یک فردی به نام محمد در این محل به معترضان پناه می‌دهد.»

او در آن زمان با با بیان اینکه «با وجود شاهدان جنایتُ این بار نتوانستند بگویند ضاربان نفوذی بوده‌اند» نسبت به «نفوذ در پرونده و تلاش برای تغییر رای دادگاه هشدار داده بود.»

وب‌سایت روزنامه شرق در گزارش خود نوشته است «قاتل محمد جامه بزرگ، بر اساس آنچه بازپرس در پرونده قید کرده، کارمند رسمی یکی از نهادهای نظامی» است.

آشنای خانوادگی این خانواده می‌گوید که قاتل یکی از اعضای شناخته شده سپاه پاسداران است وهمکاران او هم از سپاه و بسیج ملارد بوده‌اند.

با اینکه بیش از هفت ماه از قتل محمد جامه بزرگ می‌گذرد هنوز هم پرونده به نتیجه نهایی نرسیده است و خانواده او هنوز در پیچ و خم کارهای دادگاهی سرگردانند.

در موارد متعددی از پرونده‌هایی که عاملین جنایات، ماموران حکومتی هستند یا با محکومیتی روبرو نمی‌شوند، با مجازاتی سبک روبرو می‌شوند، عاملان اصلی به دادگاه فراخوانده نمی‌شوند و وکلا و خانواده‌ها هم از چگونگی اجرای حکم خبر ندارند که تازه ترین نمونه‌اش پرونده هواپیمای اوکراینی است.

اما از آن سو حکومت، معترضان برای راه بندان یا آتش زدن سطل زباله با اتهام «بغی»،«افساد فی‌الارض» و «محاربه با خدا» محکوم می‌کند و برخی از آنان را اعدام می‌کند‌. مانند پرونده روح الله عجمیان بسیجی، که به اتهام قتل یک بسیجی پانزده نفر محکوم شدند، محمد حسینی و محمد مهدی کرمی اعدام و باقی هم حکم حبس و تبعید گرفتند.

در داگاه‌هایی که بسیاری از فعالان حقوق بشری و وکلای دادگستری به نحوه رسیدگی و سرعت آنو احکام شدیدی که صادر می شود معترض‌اند.

در اعتراضات پس از کشته شدن مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد، بنا به‌گزارش سازمان‌های حقوق بشری بیش از ۵۰۰ نفراز معترضان کشته شدند که حدود ۷۰ نفر از آنها کودک بودند. حکومت تاکنون چهار نفر از معترضان را هم اعدام کرده است و بسیاری دیگر هم در خطراجرای حکم اعدام قرار دارند.

اعتراضات

منبع تصویر،ALBUMKHANEVADEGH

توضیح تصویر،محمد جامه بزرگ به همراه پسرانش در مغازه فرش فروشی ملارد

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها