اعتراضات ایران: «می‌دانید که شاید هرگز برنگردید»

اعتراضات ایران: «می‌دانید که شاید هرگز برنگردید»

اخبار ایران و جهان اخبار ویژه حقوق بشر در ایران

اعتراضات در ایران علیرغم سرکوب نیروهای امنیتی که به گفته یک گروه حقوق بشری حداقل ۲۰۱ کشته به جا گذاشته ادامه دارد. ناآرامی‌ها در واکنش به مرگ مهسا امینی، ۲۲ ساله، در بازداشت گشت ارشاد شروع شد.

محدودیت‌های شدیدی برای فعالیت گزارشگران مستقل و خارجی در ایران وجود دارد. اما نیک رابینسون از برنامه «بی‌بی‌سی تودی» با یک تظاهرکننده – که از نام غیرواقعی فواد برای او استفاده می‌کنیم – مصاحبه کرده است.

—————————————————–

فضا کاملا متشنج اما هیجان انگیز است. مردم این بار امیدوارند و ما امیدواریم که تغییر واقعی به زودی از راه برسد. فکر نمی‌کنم مردم این بار حاضر باشند کنار بیایند. ما حالا زن‌هایی را در خیابان می‌بینیم که حجاب سر نمی‌کنند. آنها از حمایت بقیه رهگذران برخوردارند. راننده‌ها وقتی خانمی را می‌بینند که حجاب ندارد به نشانه حمایت بوق می‌زنند.

اعتراضات معمولا عصرها شروع می‌شود و در نقاط مختلف برگزار می‌شود، بنابراین مردم در جای مشخصی جمع نمی‌شوند. اگر بیرون بروید می توانید صدای بوق ماشین‌ها را بشنوید. در بعضی جاها، مردم در خیابان هستند. در مقابل نیروهای امنیتی تظاهرات می‌کنند. و شب‌ها مردمی که نمی‌خواهند از خانه بیرون بروند از پنجره شعارهایی مثل «مرگ بر دیکتاتور» سر می‌دهند. تقریبا هر شب صدای نوعی اعتراض را می‌شنوید. حس خوبی است، حس واقعا خوبی است.

نیک رابینسون: چه نوع افرادی به اعتراضات می پیوندند؟

همه. چهره‌های برجسته در این اعتراضات عملا زنان هستند. آنها تا حدودی این اعتراض را هدایت می‌کنند. حقوق آنها بخشی از حقوق بشر است. برای همین شاید برخی آن را یک جنبش فمینیستی بخوانند. اما چیزی که آن را متمایز می‌کند، مشارکت اقلیت‌ها و زنان در خط مقدم است و گسترده هم هست. فقط در شهرهای بزرگ نیست. در شهرهای کوچکتر هم روی می‌دهد.

نیک رابینسون: وقتی با نیروهای امنیتی روبرو می‌شوید، چطور واکنش نشان می‌دهید؟

وقتی به خیابان می‌روید باید انتظار هر چیزی را داشته باشید. ته دلتان می‌دانید که ممکن است دیگر هر به خانه برنگردید. ممکن است بازداشت شوید، روزها، ماه‌ها یا حتی سال‌ها در حبس بمانید، همانطور که قبلا دیده‌ایم. من تا اینجا شانس آورده‌ام. باتوم خورده‌ام، لگد خورده‌ام. اما شاهد بدتر از اینها بوده‌ام. نگرانی زیادی دارد، اما خیلی هم امیدوارکننده است. نگرانی دارد چون هرگز نمی‌دانید که کسی که کنار شما ایستاده جزو نیروهای امنیتی است یا نه.

با این حال امیدوارکننده است چون می‌توانید ببینید که صدای شما بالاخره شنیده می‌شود، به خصوص این بار در سطح بین‌المللی، علیرغم همه فیلترینگی که در ایران جریان دارد.

نیک رابینسون: شما درحالی به خیابان می‌روید که به قول خودتان «شاید دیگر هرگز برنگردید». این هدفی است که حاضرید برایش جان خود را فدا کنید؟

بله.

نیک رابینسون: چرا؟

جایی و زمانی برای این که این وضع تمام شود باید کاری بکنیم. باید مشکلات و واقعیت‌ها را بپذیریم. اگر می‌خواهیم حرفمان را بزنیم، می‌دانیم که باید برای آن هزینه بدهیم، این هزینه گاه می تواند جان ما باشد.

نیک رابینسون: آیا برای شما موضوع این تظاهرات آزادی پوشش است؟ یا چیزی خیلی بزرگتر از این؟

هدف چیز خیلی بزرگتری است. اگر به شعارهایی که در اعتراضات داده می‌شود گوش کنید، آنچه که مردم در خیابان‌ها می‌گویند، هرگز – حتی در آغاز – درباره حجاب نبوده. حجاب فقط یک جرقه است. موضوع همیشه حقوق اولیه انسانی بوده. حق ما در زندگی بیش از این بوده . ما چیزی را می‌خواهیم که شاید برای شما در یک زندگی عادی بدیهی باشد. ما زندگی، آزادی، عدالت، حسابرسی، آزادی انتخاب و تجمع، و رسانه آزاد می‌خواهیم. ما خواهان دسترسی به حقوق اولیه انسانی خود و یک دولت که نماینده همه بخش‌هاست و مردم آن را در یک فرآیند سالم انتخاب کرده باشند و برای مردم کار می‌کند هستیم.

نیک رابینسون: ما برای این مصاحبه از اسم واقعی شما استفاده نمی‌کنیم. آیا شما با گفتگو با بی‌بی‌سی خود را به خطر می‌اندازید؟

بله، خطر زیادی دارد چون اگر در ایران با رسانه‌های خارجی صحبت کنید جرم تلقی می‌شود. ممکن است به راحتی دستگیر، مجازات و زندانی شوید. عواقب آن شدید است.

نیک رابینسون: آیا هیچ امیدی دارید که تغییری که عاجزانه به دنبال آن هستید این بار به دست آید؟

امید تنها چیزی است که ما داریم و من امیدم را از دست نخواهم داد. امیدوارم حداقل صدایمان شنیده شود. این تنها چیزی است که می‌توانم بگویم.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها