وقتی کومار درافتاده به ضرب گلوله ماموران کشته شد، فقط ۱۶ سال داشت؛ نوجوانی که حسابداری میخواند و آرزو داشت روزی فوتبالیست شود.
اما چنانکه یکی از منابع نزدیک به خانواده کومار به بیبیسی فارسی میگوید، ماموران از فاصله سه متری به سویش شلیک کردند و او را به همراه رویاهایش خاموش کردند.
به گفته این منبع، کومار«به زنها احترام خاصی میگذاشت و زن زندگی آزادی برایش معنای برابری میداد. دوست داشت ایران و کردستان آزاد بشوند.»
نزدیکان کومار درافتاده معتقدند که او از سوی ماموران شناسایی شده بود و به شکل از پیش برنامهریزی شده هدف ماموران قرار گرفت، چرا که کومار در شرایطی کشته شد که اساسا اعتراضی وجود نداشت.
منبع نزدیک به خانواده میگوید، در شبی که کومار کشته شد، او به همراه دوستانش که همگی مانند او زیر ۱۸ سال داشتند، در خیابان بود.
این منبع میگوید: «اون شب اصلا اعتراضی نبود. معلوم بود که شناساییش کردند و دنبالش بودند. با اینکه سن کمی داشت به عنوان لیدر اعتراضها شناخته بودنش. مامورا بردنش آگاهی. از اونجا منتقلش کردند به بیمارستان. میخواستند پیکرش رو بدزدند.»
حسن درافتاده، پدر کومار در آن شب، میهمان عروسی یکی از همسایههایشان بود. در عروسی به او خبر دادند که پسرش تیر خورده و در بیمارستان است.
در گواهی فوت کومار علت مرگ «عملکرد وسایل جنگی در خارج از جنگ و خونریزی داخلی بر اصابت اجسام پرتابه متعدد با سرعت بالا» عنوان شده؛ توصیفات مبهمی که گویی برای ننوشتن واژههایی مانند «گلوله» نوشته شدهاند.
مامور ابتدا پیکر کومار را به خانواده اش تحویل نمیدادند. اما چنانکه منبع نزدیک به خانواده میگوید، خانواده او با فشار بسیار موفق شدند پیکر را تحویل بگیرند. حکومت مدعی بود که در کشتن او دست نداشته است:
«ماموران میگفتند او را نکشتهاند. میگفتن اپوزیسیون و معترضا اونو کشتن. خانواده زیر بار نرفت. به خانواده فشار آوردند که همان شب و در کمتر از دو ساعت بعد از کشته شدنش جنازه را دفن کنن. خانواده قبول نکرد. با اختیار خودش صبح بعد او را در روستای زیوکه دفن کردند. مردم زیادی جمع شده بودند.»
ویدئویی که همان روزها از پیکر کومار درافتاده منتشر شد نشان میداد که بر بدن او آثار تعداد زیادی گلوله ساچمهای دیده میشود.
مراسم خاکسپاری کومار در روستای زیوکه به تجمعی اعتراضی علیه حکومت تبدیل شد.
«کومار» در زبان کردی به معنای «جمهور» یا «مردم» است و حسن درافتاده، پدر کومار در مراسم خاکسپاری او گفت که عمدا چنین نامی برای فرزندش انتخاب کرده است. او گفت: «اسمش رو گذاشتم کومار چون روز تاسیس حزب دموکرات کردستان به دنیا آمد.»
پدر کومار در مراسم هفتم پسرش نیز در یک سخنرانی کوتاه به زبان کردی، گفت که فرزندش متعلق به همه ملتهای تحت ستم جهان است.
حسن درافتاده گفت: «کومار دیگر تنها پسر من نیست. پسر همه ملتهای تحت ستم است؛ همه ملتهایی که دیکتاتورها خونشان را میمکند. کومار بیگناه بود. ولی با وجود سن کمی که داشت مامورها فکر کردند که او یک دیو بزرگ است. هرچند عمر کوتاهی داشت، اما بعدا فهمیدم که چه آدم بزرگی بود. مانند یک مرد بزرگ جان باخت اینها خون بچههای ما را اینطور میریزند.»
شخصیت و سن کم کومار درافتاده، زندگی بدون او را برای خانوادهاش سخت کرده است. منبع نزدیک به خانواده میگوید: «کومار پسری شوخ بود. همیشه میخندید. اجتماعی بود. در پیرانشهر چهره آشنایی داشت. با همه رفاقت داشت. هر جا بری کومار رو میشناسن. وضعیت برای خانوادهاش خیلی سخته. با کل خانواده علاوه بر رابطه فامیلی دوست هم بود»
به گفته این منبع، کومار به رغم سن کم به خانوادهاش کمک زیادی میکرد و در تامین مخارج خانه مشارکت داشت. او اهل ورزش بود و رویاهای بلندی برای خودش داشت:
«به فوتبال علاقه زیادی داشت. همیشه رویاپردازی میکرد که در آینده فوتبالیست شه. یکی از آرزوهاش بود. به آهنگهای حماسی و کردی خیلی علاقه داشت. بیشتر به موسیقیهایی که درباره خاک و ملت هستن گوش میداد.»
بر روی سنگ مزار کومار نوشته شده بیشتر از هرچیزی آزادی را دوست بدار.
کومار یکماه قبل از کشته شدن در اینستاگرامش نوشته بود: «منو دیگه نمیبینین. میرم به سوی آزادی. مگه من رو با شهیدی برگردونن.»